تا اینجا با مقام و اصطلاحات موسیقی سنتی ایرانی آشنا شدیم. حال میخواهیم در مورد اصلی ترین مبحث در موسیقی سنتی ایرانی، یا همان دستگاه موسیقی ایرانی صحبت کنیم. بیشتر منابع معاصر هفت دستگاه را بر میشمرند و علاوه بر آن، پنج آواز نیز مطرح میکنند که هر کدام زیرمجموعهٔ یکی از این هفت دستگاه است. این دستگاهها عبارتند از همایون، ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راستپنجگاه، و نوا.در مورد اینکه بسیاری از این دستگاهها ممکن است با یکدیگر ملودیها و نغمههای مشترک داشته باشند شکی نیست؛ اما بسیاری از منابع میگویند که موسیقی ایرانی بیش از 7 دستگاه دارد و تعدادش ممکن است به 13 دستگاه نیز برسد. به شکل آکادمیک میتوان گفت: بین دستگاههای مختلف روابطی برقرار است. برخی گوشهها در بیشتر از یک دستگاه دیده میشوند که این امر میتواند پردهگردانی از یک دستگاه به دستگاه دیگر را میسر سازد. اگر چه تعداد دستگاهها دست کم هفت مورد دانسته میشود، اما از نظر فواصل و مد موسیقایی، آنها را به چهار یا پنج گروه تقسیمبندی میکنند و این اشتراکات فواصل نیز زمینهساز رابطهٔ بین دستگاهها است. از بین دستگاههای موسیقی ایرانی، دستگاه شور مهمترین دانسته میشود و موضوع تحقیقات بسیاری نیز بودهاست. حال در ادامه ی مقاله بیشتر در مورد دستگاهها صحبت میکنیم و سعی میکنیم حدالامکان در مورد هر دستگاه در مقالات آتی توضیحاتی را ارائه کنیم.
قدمت دستگاه موسیقی ایرانی
تا پیش از جدایی موسیقی ایران از موسیقی عثمانی، موسیقی در تمام این نقاط بر اساس مقامها توضیح و آموزش داده میشد. شروع جدایی موسیقی ایران از عثمانی احتمالاً به دورهٔ تیموریان بر میگردد. در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی مصادف با حکومت ایلخانیان و تیموریان در ایران، در موسیقی شرق آناتولی مفهوم مقام رشد پیدا میکند و این موسیقی، با آنچه در ایران و هرات (افغانستان امروزی) نواخته میشده تفاوت پیدا میکند. از دید رافائل کیزوتر، همزمان با این تحولات موسیقی ایران به واسطهٔ ارتباط با غرب، تصمیم به تغییر اساسی در تئوری موسیقی خود میگیرد و تنها نام دوازده مقام و شش آواز اصلی را نگاه میدارد و برای تمام مفاهیم دیگر نامها یا مقولات فارسی میسازد تا جایگزین مقولات عربی کند. یکی از نتایج این تحولات، پیدایش دستگاههای موسیقی (به عنوان نوع جدیدی از تقسیمبندی ملودیهای موسیقی ایرانی است.
بیشتر بخوانید : شناخت تئوری موسیقی ایرانی بخش سوم
اولین سند مکتوب از تقسیمبندی دستگاهها به شکلی که امروز متداول است، بحورالالحان اثر فرصتالدوله شیرازی است. این اثر در سال ۱۹۰۴ در بمبئی به چاپ رسید، و فقط گوشههای هر دستگاه را فهرست میکند اما اشارهای به ساختار دستگاه نمیکند و گوشهها را نیز به نت نیاوردهاست. در اواخر قاجاریه، دو فرزند علیاکبر فراهانی به نام میرزا عبدالله و آقاحسینقلی دستگاهها را به صورت مجموعهای تحت عنوان ردیف گردآوری و تدوین کردند. آنها ردیف را به نسل بعدی موسیقیدانان ایرانی نظیر اسماعیل قهرمانی، نورعلی برومند، درویشخان و علینقی وزیری آموزش دادند.
ساختار دستگاه موسیقی ایرانی
هر دستگاه از چندین گوشه تشکیل شدهاست. بهطور سنتی، این گوشهها معمولاً در یک قالب دایرهای پنج قسمتی اجرا میشوند که شامل پیشدرآمد، چهارمضراب، آواز، تصنیف و رنگ است. تقریباً در تمام ردیفها برای هر یک از دستگاهها یک یا چند گوشه به اسم درآمد تعریف میشود. این گوشه معمولاً در ابتدای اجرای دستگاه یا در انتهای اجرای گوشههای دیگر نواخته میشود و نقش آن تأکید بر فضای تونالِ حول و حوش نت پایه دستگاه است. اما یک استثنا وجود دارد و آن هم در آواز دشتی میباشد؛ چون این آواز درآمد ندارد و با فاصله/گوشه ای به اسم حاجیانی شروع میشود.
بقیهٔ گوشههای یک دستگاه معمولاً با یک ترتیب مشخص در ردیف معرفی میشوند و این ترتیب بین ردیفهای مختلف کمابیش یکسان است. معمولاً ترتیب گوشهها در ردیف به شکل بالارونده از گوشههای بم به گوشههای زیر است. به عنوان مثال گوشههای دستگاه چهارگاه به این شکل معرفی میشوند: درآمد (متکی بر نت پایهٔ دستگاه)، زابل (متکی بر درجهٔ سوم)، حصار (درجهٔ پنجم)، مخالف (درجهٔ ششم)، مویه (درجهٔ چهارم)، مغلوب (درجهٔ هشتم، به خصوص بازهٔ درجات پنجم تا هشتم)، و منصوری (درجهٔ هشتم، به خصوص بازهٔ درجات هفتم تا دهم). به مجموعهٔ این گوشهها، که در درجات بالاتری از درآمدها اجرا میشوند، «اوج» گفته میشو که مهمترین عضو سازنده ی دستگاه هستند.
در انتهای ردیفِ یک دستگاه، معمولاً یک یا چند گوشه با نام فرود معرفی میشوند که وظیفهشان بازگرداندن موسیقی به درجهٔ اول دستگاه است. مثلاً در دستگاه چهارگاه، میتوان از منصوری به درآمد فرود آمد. گوشههای فرود یک نقش دیگر هم دارند و آن بازگشت از دستگاهی دیگر به دستگاه اولیه است. مثلاً وقتی از دستگاه چهارگاه با استفاده از گوشههای حصار یا مویه به دستگاهی دیگر پردهگردانی شود، میتوان دوباره با کمک گوشهٔ فرود، به چهارگاه بازگشت. گوشهٔ فرود را همهٔ ردیفها برای همهٔ دستگاهها تعریف نمیکنند و بسیار پیش میآید که فرودهای کوتاهی که در انتهای اجرای یک گوشهٔ دیگر اجرا میشوند را یک گوشهٔ مستقل در نظر نگیرند.
گام هر دستگاه ترکیبی از فواصل گوناگون با کرسیبندی گوشههاست که از اوزان «باز و بسته» برخوردار است. نغمات در دستگاه از بم به زیر در حرکت است و دوباره از زیر به بم برمیگردد؛ این حرکت، روی برخی از درجات مطبوع ایست میکند و سپس با فرودی مشخص، به محور اصلی بازمیگردد. اگر تمام گام موسیقی ایرانی بر هم منطبق شود، در هر اکتاو نیاز به دست کم ۱۵ پردهٔ مختلف است؛ اما یک اکتاو در گام هر دستگاه تنها متشکل از هفت پرده است.
گوشههای یک دستگاه بهطور کلی به دو دسته قابل تقسیم هستند: آنهایی که ضربآهنگ (ریتم) مشخص ندارند، و آنهایی که متر (وزن) مشخصی دارند و این وزن عامل مهمی در ماهیت آنهاست. برای مثال گوشههای «کرشمه» یا «چهارمضراب» متریک هستند. گوشههای غیر ریتمیک اگر چه متر ثابتی ندارند، اما معمولاً در مطابقت با اوزانی عروضی اجرا میشوند. بهطور کلی در اجرای آوازی دستگاهها، تصنیف (قطعهٔ آوازی با متر مشخص) جایی ندارد و این تنها قطعات سازی هستند که متر مشخص دارند.
ارتباط دستگاه ها
برونو نتل در کتاب «ردیف موسیقی ایرانی» (چاپ ۱۹۷۸ میلادی) مینویسد که بیشتر منابع معاصر در آن زمان (اواخر سدهٔ ۲۰ میلادی) دستگاهها را دوازده مورد میدانند، اگر چه برخی از منابع قدیمیتر پنجتای آنها را در غالب «آوازها» یا «متعلقات» بر میشمرند و وابسته به یک دستگاه دیگر میدانند (مثل بیات اصفهان به عنوان متعلقات همایون، یا افشاری و بیات ترک به عنوان مشتقات شور). او همچنین ذکر میکند برخی منابع سیزده دستگاه بر میشمرند، چرا که یا بیات کرد یا آواز شوشتری را به عنوان یک دستگاه یا آواز مستقل بر میشمرند (که به ترتیب از دستگاه شور و همایون جدا شدهاند). در مقابل، او معتقد است که راست و پنجگاه در عمل دو دستگاه جدا بودهاند که به هم پیوستهاند و آنچه امروز «راستپنجگاه» نامیده میشود را شکل دادهاند.